به گزارش نبض بورس، مدت ها است که سهامداران و فعالان بازار سرمایه خواستار کاهش حجم مبنا نمادهای کوچک هستند اما هنوز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. این عدم کاهش حجم مبنا در نمادهای کوچک باعث شده است تا یک فاجعه توسط صندوق های اهرمی رقم بخورد. با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.
در هنگام مثبتهای بازار، نمادهای بزرگ بخاطر نقدشوندگی و مورد توجه بودن توسط صندوق های اهرمی و صندوق تثبیت بازار با ورود پول بالا همراه بودند. سهام کوچک و از قضا ارزندههای بازار که مارکت زیر ۲۵ همت را دارا میباشند در کنار مسئله حجم مبنا همچنان در یکسال گذشته از بازدهی جا ماندهاند. پی به ای نماد های بزرگ الان به چند برابر نمادهای کوچک رسیده است. پر نشدن حجم مبنا و قیمت پایانی، اقبال به این نمادها رو بسیار کم کرده است. البته که نمی توان از تاثیر صندوق های اهرمی و گرایش آن ها خرید به نمادهای بزرگ نمیتوان غافل شد.
صندوق های اهرمی، با توجه به حجم و ماهیتشان، فقط به سراغ نمادهای بزرگ بازار می روند که نقدشوندگی داشته باشند و نمادهای کوچک در رشدهای اخیر مغفول مانده اند. حال که سازمان بعنوان نهاد ناظر، اجازه بزرگ شدن در این ابعاد به این صندوق ها را داده است، لازم است یک سری قوانین برای آنها وضع نماید تا سمت و سوی بازار را نتوانند تعیین کنند.
باید قانونی وجود داشته باشد تا ۲۰ درصد از پرتفوی این نوع صندوق ها را سهام middle cap و ۱۰ درصد را سهام small cap تشکیل بدهد، تا فقط به سراغ خرید سهم های بزرگ بازار نروند. در تمام رشدهای اخیر، نمادهای بزرگ بخاطر این صندوق ها پیشتاز بودند.
تبدیل سرمایه گذاری مستقیم به غیر مستقیم باعث شده پ بر ای ۳۰ شرکت بزرگ به دو برابر پ بر ای متوسط بازار نزدیک شود. این فاجعه توسط صندوق های اهرمی ایجاد شده است.
یادمان نرفته است که در اوج بدبینی بازار روزشمار صفر شدن اهرمی ها را راه انداخته بودند. باید سهم های کوچک رونق بگیرد، آن هم راهی جز کم کردن حجم مبنا ندارد.
وقتی عمق بازار کم میشود، سرمایه گذاران برای حفظ نقد شوندگی و سرعت ورود و خروج پول به سراغ نمادهایی میروند که نمادهای بزرگ بازار باشند که نقدشونده باشند و صف فروش آنها در سخت ترین شرایط جمع شود. در نتیجه عمده سرمایه گذاری هم در ۳۰ الی ۴۰ سهم متمرکز شده و آنها افت آنچنانی را نداشته اند. صندوقها نیز هر بار با همین دید و همین رفتار مسیر را دوباره تکرار میکنند و در بازار طیف وسیعی از شرکتهای کوچک با پی بر ای جذاب وجود دارد ولی کسی به آنها بخاطر حجم مبنای بالا و پر نشدن قیمت پایانی نگاه نمیکند.
البته که ضریب تضمین پایین نمادهای بازار پایه هم باعث شده که مورد استقبال بازار قرار نگیرند. در نتیجه نهاد ناظر به شکل غیرمستقیم در تشویق به سرمایه گذاری در شرکتهای بزرگ نقش داشته و البته نقش صندوقهای اهرمی و صندوقهای بزرگ هم در این میان کم نبوده و آنها هم با رفتار خود به این موضوع دامن زدند و سهام کوچک مغفول مانده اند.
برخورد سازمان در نظارت بر مدیران دارایی برای سرمایه گذاری در سهم کوچک، باعث می شود که مدیران با سوءظنها و بدبینی مواجه شوند و بجای تحلیل به سراغ صندوقهای اهرمی یا سهام بزرگ بروند که دردسر نظارتی نداشته باشند. البته که هیچکس پروژه بازی را تایید نمیکند.